جدول جو
جدول جو

معنی قزل علی - جستجوی لغت در جدول جو

قزل علی
(قِ زِ قَ)
دهی از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار واقع در 10 هزارگزی شمال خاوری بیجار کنار راه فرعی بیجار به حسن آبادسوگند. موقع جغرافیایی آن تپه ماهور و هوای آن سردسیر است. سکنه 250 تن. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی است. راه مالرو دارد، و در خشکی اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زلفعلی
تصویر زلفعلی
(پسرانه)
زلف (فارسی) + علی (عربی) مرکب از زلف (گیسو، موی بلند) + علی
فرهنگ نامهای ایرانی
نوعی ماهی کوچک با خال های سرخ رنگ و گوشت لذیذ که در آب های شیرین و رودخانه ها زیست می کند
فرهنگ فارسی عمید
(قِ زِ)
نوعی از ماهی است. (آنندراج، از سفرنامۀ شاه ایران). نوعی است از ماهی که نقطه های سرخ بر اعضاء دارد و گوشت آن لذیذ ولطیف تر از ماهیان دیگر است. (از سنگلاخ: قیزیل آلا)
لغت نامه دهخدا
(قَ رِ سا)
دهی از دهستان جرۀ بخش مرکزی شهرستان کازرون واقع در 62 هزارگزی جنوب خاور کازرون و شمال رود خانه جره. موقع جغرافیایی آن جلگه و گرمسیر مالاریایی است. سکنۀ آن 62 تن است. آب آن از رود خانه جره و محصول آن غلات، برنج، کنجد، ماش و مرکبات، و شغل اهالی زراعت و باغبانی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
دهی است از دهستان علیشروان بخش بدرۀ شهرستان ایلام، واقع در 75هزارگزی خاوری ایلام با 100 تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لِ عَ)
سادات از نسل علی و فاطمه علیهم االسلام. علویین:
با آل علی هرکه درافتاد برافتاد
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ وَ نَ)
دهی از بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع در 48 هزارگزی شمال باختری سراسکند و 18 هزارگزی شوسۀ تبریز به سراسکند و 10 هزارگزی خط آهن میانه به مراغه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 216 تن. آب آن از چشمه و رود و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
ترکی - پارسی تلاجی (گویش مازندرانی) سرخه کولی (گویش گیلکی) آسلاک کولی (گویش گیلکی) گونه ای ماهی. یک نوع ماهی که بدنش خالهای سرخ رنگ دارد و گوشتش هم لذیذ است
فرهنگ لغت هوشیار
چشم و گوش بسته سرباز روستایی روستایی چشم و گوش بسته و جاهل باداب و رسوم شهرنشینی و معاشرت، سرباز دهاتی
فرهنگ لغت هوشیار
از انواع ماهی فلس دار از تیره آزادماهیان دارای گوشت لذیذ که در آب شیرین زندگی می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نقل علی
تصویر نقل علی
((نَ عَ))
روستایی چشم و گوش بسته و جاهل به آداب و رسوم شهرنشینی و معاشرت، سرباز دهاتی
فرهنگ فارسی معین
از انواع ماهی رودخانه ای مازندران و گیلان
فرهنگ گویش مازندرانی